علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را که به ماسوی فکندی همه سایه هما را نـاشناسی کـه به تاریکـی شب می بُرد شــامِ یتیمانِ عــرب پادشاهی که به شب بْرقَع پوش می کِشد بارِگدایان بردوش دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین به علی شناختم من بخدا قسم خدا را بخدا کـه در دو عالم اثـر از فنـا نماند چو علی گرفته باشد سُرِ چشمه بقا را برو ای گدای مسکین در خانه علی زن که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را درجهانی همه شور و همه شَر ها عُلیّّ بشرّ کَیفُ بشر شَبرْوان مستِ وِلای تو علی جانِ عالم به فدای تو علی